روان هایی بسیار در ستم هایی هرچند ناچیز اما تا
سرحد نابودی زندگی , ویران کننده , پژمرده اند و با شادابی و سرزندگی , فرسنگ ها فاصله
گرفته اند . در دنیایی که طوفان های مرگ آور در پس زیبایی بال های یک پروانه خود
را پنهان کرده
است
; آیا نگاه های سردی که با
سنگدلی بر چهره ای بی پناه تازیانه می زنند , مرگی تدریجی و دردناک را با خویش به
همراه نخواهند آورد ؟ سرشت های گوناگون چنان در هم تنیده اند که توانمندترین
پندارها نیز هیچگاه قادر نخواهند بود تا رفتاری را , بر آمده از سرشتی آزاد که
خرده ستمگری را پیشه کرده است, بدانند . حقیقت اینست که همگی در مسیر
روزانه زمین پیچیده شده ایم با صخره ها , سنگ ها و درخت ها . بیزارم از این
همه وابستگی.
No comments:
Post a Comment